امام کسی است که در تمام طول عمر خود گناه نکرده باشد
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۵۴۷۳۸
خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: آیتالله سید محمدحسین حسینی طهرانی، فقیه، عارف و از شاگردان علامه طباطبایی بود. آیتالله طهرانی بیشتر با مباحث عرفانی شناخته شده است، اما وی در سالهای حضورش در تهران که همزمان با نهضت اسلامی امام خمینی بود، با حمایت کامل از نهضت، به سازماندهی نیروهای مبارز پرداخت. «رسالة لبّ اللباب فی سیر و سلوک اولی الألباب» از آثار ایشان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرحوم علامه طهرانی در جلد اول کتاب امام شناسی به بیان لزوم پیروی از حق میپردازد وی یکی از احکام فطری و عقلی را لزوم متابعت از حق میداند.
قال اللَه الحکیم فی کتابه الکریم﴿أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ»
از مباحث گذشته روشن شد امام کسی است که ذاتاً هدایت بهحقّ یافته باشد، براین اساس امام کسی است که از ضلالت و معصیت مصون باشد، یعنی اوّلًا در تلقی معارف الهیه و الهامات رحمانیه اشتباه نکند و متن واقع در قلب او منعکس گردد، بدون نَوَسان و اضطراب، و دخالت نفس که آن را به صورت دیگری جلوه داده، و تفسیر بنماید؛ و ثانیاً در ابلاغ احکام و هدایت مردم از نقطه نظر ظاهر و باطن در راه مستقیم آنها را حرکت دهد، سوّم آنکه خود گرفتار ظلم به نفس و معصیت نباشد.
از ذیل آیه شریفه راجع به حضرت ابراهیم که تقاضای آن را برای ذریه میکند، استفاده میشود که امامت به ستمگر و ظالم نمیرسد؛ چون ظالم در آیه، مطلق آمده است: لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ یعنی عهد من به کسانی که ظلم کرده باشند گرچه آن ظلم مختصر باشد نمیرسد؛ و بر عکس به کسانی که به نحو مطلق ظالم نباشند خواهد رسید و این عین عصمت است. امام کسی است که در تمام طول عمر خود گناه نکرده باشد، و کسی که گناه کوچکی گرچه در بعض احیان از او سر زده باشد، یا ظلم و شرکی از او بروز کرده باشد، گرچه بعداً توبه نموده باشد، و اثر گناه از بین رفته باشد امام نخواهد بود.
حضرت علامه طباطبایی در تفسیر آیه لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ میفرماید: از بعضی از استادان ما راجع به دلالت این آیه شریفه بر عصمت امام چون سوال شد، در جواب چنین فرمود: که مردم به حسب تقسیم عقلی از چهار دسته خارج نیستند: اوّل کسانیکه در جمیع طول عمر ظالم باشند. دوّم کسانی که در تمام طول عمر خود پاک و منزّه از گناه بوده، و لحظهای ظلم نکرده باشند. سوّم کسانیکه در اول عمر خود ظالم بوده، و در آخر عمر خود توبه نموده، و هدایت خدا به او رسیده باشد. چهارم بعکس، کسانی که در اوّل عمر پاک و بیگناه بوده، ولی در آخر عمر خود مبتلای به معصیت و گناه شدهاند.
حضرت ابراهیم شأنش أجلّ از آن است که از خداوند سوال کند که امامت را در قسم اوّل و چهارم قرار دهد، و هیچگاه چنین پیشنهادی از آن حضرت دیده نمیشود که برای کسی که در تمام مدّت عمر یا در آخر آن دچار معصیت است. منصب امامت تقاضا نماید؛ میماند دو صنف دیگر که مورد سوال آن حضرت واقع شدهاند، یکی آنکه در تمام عمر پاک و معصوم از گناه بوده، و دیگر آنکه در آخر عمر خود پاک و منزّه از گناه شده است.
از این دو صنف خدا میفرماید من عهد خود را به ظالمین از آنها نمیدهم، معلوم میشود که دستهای که در اوّل عمر خود گناه کردهاند، گرچه در آخر عمر خود توبه نموده و هدایت الهی از آنها دستگیری نموده است، باز هم عنوان ظلم به نحو موجبه جزئیه بر آنها منطبق است، و چون امامت به آنها داده نشود فقط میماند یکدسته، و آن آنهائی هستند که در تمام مدّت عمر، منزّه از گناه بودهاند و این همان معنی عصمت است.
کد خبر 5682840 فاطمه علی آبادیمنبع: مهر
کلیدواژه: امام خمینی علامه طهرانی علامه طباطبایی تهران قرآن کریم قرآن انقلاب هیات مذهبی انقلاب اسلامی ایران سازمان تبلیغات اسلامی سازمان دارالقرآن الکریم ماه مبارك رمضان مقام معظم رهبری کتاب المراقبات اعمال ماه های سال فلسطین سوئد امام کسی آخر عمر خود گناه بوده ل عمر خود طول عمر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۵۴۷۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نور محبوسی که خاموش نشد
هر چند تقویمها را ساختهاند تا به ما سال و ماه را یادآوری کنند تا زمان را از دست ندهیم اما این، همه فایده خطکشی سال و ماه نیست. گاه همین خط و نشانهها به ما کمک میکند سری به روایتهای بهجامانده از حوادث و اشخاص در تاریخ بزنیم. وقایع و اشخاصی که برای ما عبرتها و یادآوریهایی با خود دارند. در این میان میتوان مدعی شد تقویم شیعه برای ما بچه مسلمانها، سراسر ذکر و یادآوری است. به همین دلیل بر آن شدیم در مجموعه نوشتههایی، برخی از این یادآوریها و ذکرها را بیاوریم.
مناسبتهای ماه شوال را که مرور میکنی، در برخی روزها بیشتر از بقیه ممکن است مکث کنی. یکی از این روزها، سالروز دستگیری امام کاظم(ع) توسط هارون عباسی است. آنطور که شنیدهایم و میدانیم، آغاز امامت ایشان همزمان با دوران استقرار و ثبات خلافت عباسیان است. سلسلهای که دارای حکام مستبدی بود و به حکومتدارای همراه با خفقان و تهدید و بگیر و ببند، مشهور بودند. طبیعی است در چنین شرایطی، شخصیتی مانند امام موسی کاظم(ع) روز خوش نداشته باشد. بنا به روایتهای تاریخی، علت اصلی اسارت و زندانی کردن امام موسی کاظم(ع)، شهرت امام و دسترسی شیعیان به ایشان و توجه بیسابقه مردم به آن حضرت است. حضرت موسی بن جعفر(ع) در طول دوران امامتش بارها از طرف خلفای عباسی احضار و زندانی شد. در مورد مدت زندانی بودن امام(ع) گزارشهای مختلفی وجود دارد که میتوان گفت مدت آخرین اسارت منتهی به شهادت ایشان چهار تا پنج سال و مجموع اسارت ایشان در دوران زندگیشان، بین 10 تا 12سال است. اگرچه در بسیاری از موارد، امام(ع) در خانه برخی از افراد، محصور و تحت نظر بودند؛ اما در مواردی حکومت عباسی به شکنجه ایشان در زندانهایی مخوف و سیاهچالها میپرداختند که در زیارتنامه حضرت به این موضوع اشاره شده است. بر اساس گزارشی دیگر، هارون گاهی برای تفریح به پشتبامی میرفت که مشرف به زندان بود. روزی به ربیع گفت این پارچه چیست که هر روز آن را داخل زندان میبینم؟ ربیع گفت: پارچه نیست! موسی بن جعفر است که پس از فجر تا هنگام نماز ظهر به سجده میرود. هارون گفت: او از راهبان بنیهاشم است! ربیع از او پرسید: پس چرا در زندان بر وی سختگیری میکنی؟ هارون گفت: چارهای نیست!
نخستینبار امام در زمان خلافت مهدی عباسی از مدینه به بغداد تبعید شد که زمان دقیق آن ذکر نشده است. اما دومین بار به وسیله هارون در ۲۰شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و ۷ ذیالحجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد. نفوذ معنوی امام کاظم(ع) در دستگاه حاکم بهحدی بود که کسانی مانند علی بن یقطین وزیر دولت عباسی، از دوستداران حضرت موسی بن جعفر(ع) بودند و به دستورات ایشان عمل میکردند. هارون سرانجام در سفری که در سال 179 به خانه خدا رفت، از عظمت معنوی امام و احترام خاصی که ایشان در بین مردم داشت بیش از پیش آگاه شد. او پس از بازگشت به مدینه و زیارت مرقد پیامبر(ص) تصمیم گرفت موسی بن جعفر(ع) را دستگیر و زندانی کند. به دستور هارون در زمان انتقال آن حضرت از مدینه به بصره، کجاوههایی در مسیر همراه با کجاوه امام حرکت کردند تا در طول مسیر از راههای مختلف مسیر خود را تغییر دهند و به این ترتیب مردم ندانند امام را به کجا و با کدام کجاوه بردند. این سیاست برای مأیوس کردن مردم و بیخبری از تبعیدگاه امام(ع) بود، سیاستهایی که نشاندهنده ترس حاکمان مستبد از نور و عظمت این امام بزرگوار بود؛ ترسی که به شهادت ایشان منجر شد. اما تاریخ گواه معتبری برای شکست استبداد و باقی ماندن نور است.
زهره هاشمی